افسردگي يك مشکل سلامتي رايج و جدي ميباشد که حدود دوازده درصد از كل مردان و بيست درصد از كل زنان انتظار ميرود كه در طول عمر خود يك درجه از افسردگي را داشته باشند. مطالعات نشان داده كه نشانههاي افسردگي در معلولين يا مريضيهاي مزمن، دو تا ده مرتبه رايجتر ميباشد و افسردگي يکي از رايجترين وابسطه به معلولين و مريضيهاي مزمن ميباشد.
طبق تحقيقات جهاني به عمل آمده توسط سازمان ملل متحد، مهمترين عامل بازدارنده معلولين از دستيابي به حقوق برابر با ديگران، ناسازگاري محيط ساخته شده با گستره توان جسمي انسان است. اجتماعي و سلامت رواني شخص تاثير ميگذارد و در افراد ناتوان جسمي فشار رواني بيشتري نسبت به ساير افراد عادي وجود دارد. فردي كه به نوعي معلوليت جسمي مبتلاست، فقداني دردناک را تجربه ميكند كه داراي اهميت جسماني و عاطفي زيادي است. بر اساس نظريه يادگيري اجتماعي بندورا، افراد تمايل دارند به فعاليتهايي بپردازند كه از انجام دادن آنها احساس امنيت ميكنند و از انجام دادن فعاليتهايي كه احساس ميكنند توانايي انجام آن را ندارند پرهيز ميكنند.
بروز مشکلات رواني در معلولين بستگي به زير بناي شخصيت فرد دارد، فرد منزوي و تنها در اين حالت تنهاتر و منزويتر ميشود. هنگامي كه معلول، معلوليت خويش را نپذيرد، نميتوان انتظار داشت كه در بعد جسماني و در كنار آمدن با مشکل جسماني خود موفق شود. به همين دليل افراد داراي ناتواني جسمي در مقايسه با افراد عادي تمايل بيشتري به انزواي اجتماعي دارند، مشاركت اجتماعي آنها كمتر است و در مقايسه با اكثر مردم داراي درآمد و تحصيلات و شغل كمتري هستند. ميتوان اينگونه بيان كرد كه معلوليت در هر بعدي كه باشد به دليل برهم زدن توازن، توليد اضطراب ميكند و ريشه بحران براي فرد معلول دراين جاست كه شخص احساس ميكند كه گردونه زندگي از ميانه راه باز ايستاده و بخصوص در افرادي كه زندگي قبلي شان توأم با آرامش و آسايش مداوم بوده و يا روال آرام و خاص را داشتهاند و بعدها دچار آسيب و معلوليت جسمي شدهاند كه اين ميتواند باعث كاهش رضايتمندي فرد از زندگي شود بر اساس يافتهها ميتوان به اين نتيجه رسيد كه معلولين در هر جامعه به دليل كمبود امکانات و نبود امکانات رفاهي و انجام ندادن بعضي از امور زندگي به دليل ناتواني خود و نياز به كمك گرفتن از ديگران، با گذشت زمان از جامعه فاصله گرفته و اين امر موجب ايجاد بيماريهاي رواني از جمله افسردگي در اين قشر از جامعه ميگردد. بدين سبب با ايجاد فضاهايي كه از لحاظ رواني براي اين گروه خاص طراحي شده باشند و المانهاي مهمي همچون نور و رنگ در آنها مدنظر قرار گرفته باشد، ميتوان تا حد زيادي از افسردگيهاي اين گروه از جامعه كاست و معلولان را به انجام فعاليتهاي روزانه بازگرداند و علاوه بر جامعهاي سالمتر ميتوان از تواناييهاي آنها بهرمند شد.