
با این وصف، بن مایه و خمیر مایه انقلاب اسلامی ایران، بر مبنای عدالت می باشد؛ چه گفته های حضرت امام خمینی(ره) بر مبنی بر ابتنای حاکمیت بر اساس استقلال، آزادی و جمهوریت؛ از مجرای حکومت عدل علی عبور می کرد. اساسا برای تحقق عدالت علوی، دو مساله بنیادین وجود دارد: اول پی ریزی نظام فکری مبتنی بر عدالت در اسناد حاکمیتی و جریان های آموزشی و دوم مجاری تحقق آن در بسترهای اجرایی.
باید پذیرفت راه توسعه غرب با هر گفتمان اندیشه ای را باید در همین عناصر فکری و اجرایی تفسیر نمود. اندیشه ورزان نظام فکری غرب، برای تحقق عدالت مطلوب خود، بنیان های فکری آن را بنیان گذاری نمودند و حاکمیت برای تحقق آن، سه مسیر را پیمود. این سه روش تحقق اجرای عدالت را باید در استفاده از “علوم”،” فنون” و” تجارب بشری” دانست.
آن چه امروزه نقطه آسیب نظام جمهوری اسلامی ایران، محسوب می گردد، تبعیض ها و بی عدالتی های موجود در عرصه های مختلف می باشد. به عنوان نمونه، در بعد عدالت آموزشی، اگر در آموزش و فرهنگ يك كشور گريز از تبعيض، فساد، خيانت و حق كشي وجود داشته باشد و مردم به حق و عدالت گرايش داشته باشد، مي توان به نوعي تعادل در آموزش رسيد كه همان عدالت فرهنگي و آموزشي است؛ در حالی که سیاست های کلان نظام تعلیم و تربیت، این گونه نیست.
شاید بتوان عدالت اجتماعی را بزرگ ترین آرزوی مردمان سرزمین پاک ایران دانست؛ فاصله طبقاتی، سوء استفاده از قدرت، نابرابری در نظام پرداخت، رانت های متعدد، شایسته ستیزی، انحصارگرایی، شعار گرایی از مذموم ترین نقاط سیاه در این حوزه می باشد.
راه تحقق عدالت اجتماعی در کلام الهی، سیره و سنت و سند بسیار غنی نهج البلاغه آمده است. اگر خواهان تحقق عدالت اجتماعی هستیم، بیاییم برای آن هدف بزرگ، صادقانه تلاش کنیم و گرنه آیندگان گناه ما را نخواهند بخشید.
شما در این زمینه چگونه می اندیشید؟
کد خبر : 21504