
۲-در جامعه ایران، استبداد و ساختارهای مرتبط با آن در تار و پود اندیشه افراد رسوخ کرده و فرصت مشارکت و فعالیت را از شهروندان گرفته و آنها را نسبت به جامعه بی¬تفاوت ساخته است. در واقع در مقاطع مختلف تاریخ ایران، فرصتهایی برای ایجاد و به فعلیت درآمدن این رفتارها بوده است که با وجود ظهور و بروز مقطعی آنها، انباشت مستمری از اینگونه رفتارها به سختی قابل شناسایی است.
۳-اساس هر نظم اجتماعی را عاطفه تشکیل میدهد که ریشه در وابستگی، ارتباط عاطفی با جمع و احساس عضویت دارد؛ اما پدیدهای مانند بیتفاوتی اجتماعی، بیانگر بیاحساسی، بدبینی، بیمیلی و به عبارت بهتر نوعی افسردگی اجتماعی است.
۴- بی تفاوتی اجتماعی وضعیتی است که طی آن افراد در جامعه نسبت به هم نوعان، اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و شرایط موجود و آینده دچار بی اعتنایی و بی علاقگی می شوند و یکی از عناصر نامطلوب فرهنگ مدرن است که نشان گر کژروی اجتماعی است.
۵- تخلفات مکرر برخی رانندگان در سرعت و سبقت غیرمجاز، حرکت موتور سوارها در پیاده رو، عدم رعایت حق تقدم، حرکت در خلاف جهت، همسایه آزاری، کودک آزاری، برق دزدی، سد معبر و خشونت های خیابانی که در سطح شهرها رخ می دهد و مردم غالباً در نقش یک ناظر و فیلمبردار ظاهر میشوند، از جمله مصادیق بی تفاوتی اجتماعی است.
۶- وجود بیتفاوتی اجتماعی دارای نشانههایی مانند دلسردی، کنارهگیری مدنی، تفکیک افراطی منافع شخصی از خواستههای عمومی و نهایتاً بیاعتنایی نسبت به رخدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و تابع ادراکات اعضای جامعه نسبت به کم اعتمادی در جوامع شهری، رضایت ناکافی اجتماعی، احساس بی عدالتی و نهایتاً عدم کارآمدی نهادهای مسئول است.
۷- در جامعه ایران با روند رو به رشد شهرنشینی، افزایش جمعیت، افزایش فردگرایی، گسترش محاسبه گری، ضعف نهادهای مدنی، ضعف ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هر روز شاهد بسط و گسترش بی تفاوتی اجتماعی هستیم.
۸- به باور جامعه شناسی، مراحل پنجگانهای برای از خودبیگانگی اجتماعی وجود دارد؛ احساس ناتوانی، احساس ناکارآمدی، احساس پوچی، احساس بیگانگی از خود و احساس بیگانگی از اجتماع، مراحل پنج گانه بی تفاوتی اجتماعی است.
۹-در این راستا یکی از عوامل مؤثر بر بی¬تفاوتی اجتماعی سرمایه اجتماعی است که رابطه¬ای منفی با بی¬تفاوتی اجتماعی دارد. یعنی اینکه هر چه سرمایه اجتماعی در میان افراد جامعه افزایش یابد، بی¬تفاوتی اجتماعی در آن جامعه کاهش خواهد وکاهش سرمایه اجتماعی در جامعه کاهش اعتماد، همبستگی، تعهد، نوعدوستی و همیاری را به دنبال خواهد داشت.
۱۰-از سوی دیگر، سرمایه اجتماعی به جای توجه به منافع فرد به تعهدات افراد نسبت به دیگران و دیگر خواهی توجه دارد. و شبکههای مشارکت مدنی یکی از اشکال ضروری سرمایه اجتماعیاند، هرچه این شبکهها در جامعه متراکمتر باشند، امکان همکاری و مشارکت افراد در حیات اجتماعی گستردهتر میشود این شبکهها زمینه درگیری و توجه افراد به محیط اجتماعی را فراهم میکند. بنابراین با کاهش سرمایه اجتماعی اعتماد و روابط اجتماعی میان افراد کاهش یافته و این خود منجر به بیتفاوتی اجتماعی میگردد.
۱۱-در اردبیل، با توجه به تاثیر اقدامات و عملکرد دولت، بر روح و روان افراد، شدت بی تفاوتی اجتماعی سیر صعودی بیشتری دارد، چرا که در ظهور ناکارآمدی دولت و بی پاسخ گو بودن آن، احساس ناخوشایندی در جامعه گسترش می یابد.
۱۲-هنگامی که مردم، شاهد تبعیض آشکار در تخصیص منابع و امکانات عمومی دولت، در میان استان ها هستند و از سوی دیگر، انفعال مدیران را می بینند، دچار دل سردی گشته و نسبت به وقایع محیطی خود، بی تفاوت می شوند.
۱۳-برای ساخت جامعه پویا و برخوردار از تعهد اجتماعی، باید حاکمیت بسترهای ظهور یک جامعه مدنی مدرن را فراهم سازد؛ در غیر این صورت، اخلاق و معنویت نیز سیر قهقرایی رفته و همه عناصر جامعه آسیب خواهند دید.
۱۴-در هزاره سوم امواج، نقش نهادهای تاثیرگذار بر رفتارهای شهروندان را باید جدی گرفت. شبکه های اجتماعی و رسانه ها اگر هدایت گری خوبی نداشته باشند، فضای اخلاقی جامعه بسیار خطرناک خواهد بود.
شما چگونه می اندیشید؟
کد خبر : 20268